مهمترین مسئلهای که در دوره قاجار برای نخستینبار به آن توجه شد، مسئله اصلاحاتِ «نظام جدید» بود که در دارالسلطنه تبریز مطرح شد. از این رو، محصلانی برای کسبِ علوم و فنونِ جدید به خارج اعزام شدند. به این ترتیب، گروهی که مجتبی مینوی از آن با عنوان «کاروان معرفت» یاد میکند به فرنگ اعزام شدند. به گفته او، در میان این کاروانهای معرفت که از ایران به اروپا رهسپار شدند، شاید «متاعی دسته اوّل به ایران حمل کردند که اگر به نسبت زمان و موقع سنجیده شود، از متاع کاروانهای دیگر مفیدتر بود و بیشتر مؤثر گردید. تفنگسازی به سبک فرنگ، دستگاه چاپ، نخستین روزنامه فارسی، ترجمه کتاب از السنه اروپایی، فن طبابت مغرب زمینیها، تأسیس اداره پست و وزارت علوم و وزارت خارجه، همه اینها کار نخستین دسته محصلان ایرانی بود که به لندن فرستاده شده بودند». یکی از آن محصلان میرزا محمدصالح شیرازی بود که در فرنگ صنعت چاپ و نشر را فرا گرفت و نخستین روزنامه را در ایران منتشر کرد.
سفر به فرنگستان
میرزاصالح شیرازی بزرگشده شهر تبریز بود. پدرش، حاج باقرخان، از سرداران عباس میرزای ولیعهد بود و خود او نیز در خدمت ولیعهد داخل شد و چون افسران انگلیسی برای تعلیم سپاهیان عباس میرزا به آذربایجان وارد شدند، میرزاصالح به سمت منشی لیندزی، یکی از این افسران، منصوب شد.
میرزاصالح پس از مدتی با سمت منشی با کلنل دارسی همکاری کرد و چون تصمیم گرفته شد که چند تن از جوانان به همراهی دارسی به انگلیس فرستاده شوند، میرزاصالح نیز به آنها ملحق شد. در این هنگام، میرزاصالح جوانی آزموده و فهمیده بود و خدمت او در دستگاه ولیعهد مورد تقدیر عباس میرزا واقع شده بود و خودش افتخار میکرد که «نواب والا به لفظ مبارک به من فرمودند ما را از حقوقدانی صالح خوش میآید».
بازگشت به ایران
میرزاصالح در مدتی که در انگلیس بود، زبان انگلیسی و فرانسه و لاتین را یاد گرفت و پس از بازگشت مترجم عباس میرزا شد و چیزی نگذشت که در طبقه رجال و اعیان ایران قرار گرفت و دستگاه چاپی را که همراه خود به ایران آورده بود در تبریز راه انداخت. اما پس از مدتی به تهران آمد و وارد خدمت دولتی شد و درست در همین زمان، یعنی دوره محمدشاه قاجار، نخستین روزنامه را در ایران راهاندازی کرد.
میرزاصالح هنگامی که در فرنگ به تحصیل مشغول بود، شرح مشاهدات خود را نیز به رشته تحریر درآورد که با عنوان «سفرنامه میرزاصالح» در دسترس قرار گرفته است. در این سفرنامه از روز حرکتکردن از تبریز به همراه کلنل میجر دارسی به طرف روسیه و از آنجا به انگلیس تا روز بازگشت به استانبول و سپس ورود به ایران را روزبهروز یادداشت کرده است. او در این سفرنامه، تاریخ روابط روس و فرنگستان و شمهای از تاریخ ناپلئون و حمله به روسیه و حریق مسکو و... تا ایام توقف او در جزیره سنت هلن را شرح داده است.
همچنین میرزاصالح شیرازی در کنار شرح مشکلات آغاز اقامت، از خاطرات جالبش و تماس با فرهنگ و تمدنی دیگر و وضع جامعه انگلیس، بهویژه وضع زندگی در لندن و کمبریج، گزارش میدهد و بهتفصیل روابط خود را با دیپلماتها و اساتید گوناگون توصیف میکند. در این سفرنامه، او بر آن نیست که خوانندگانش را تنها برای مدت کوتاهی با ارائه مطالب جالب سرگرم کند. برای نمونه، هنگام بحث درباره تاریخ انگلیس، میگوید که قصد ندارد درباره زندگی و کارهای پادشاهان آنجا و نیز نام پادشاهانی که به ترتیب به سلطنت رسیدهاند، قلمفرسایی کند بلکه بیشتر میخواهد علل و عواملی را بیابد که سبب پیشرفت حیرتانگیز این کشور را در مقایسه با وطنش ایران شده است.
ملکالشعرای بهار در کتاب «سبکشناسی» به این سفرنامه اشاره کرده است و در فصل «رفتن نخستین دسته دانشآموزان به اروپا» ذکر میکند:«در این باب روایات جسته گریخته زیاد است. درستتر از همه، سفرنامه میرزاصالح شیرازی است که به خط خود او نزد نگارنده موجود میباشد ... که از تبریز از راه روسیه حرکت کرده است تا... از راه استامبول وارد ارزروم و از ارزروم به قصد ایران حرکت کرده به قید کتابت آورده و مدت سه سال و ۹ ماه و ۲۰ روز که با رفقا در لندن یا خارج لندن مشغول تحصیل بودهاند، در کمال خوبی شرح داده است. سفرنامه وی هم از نظر سبک نگارش و هم از لحاظ محتوا با آثار همه خاطرهنگاران سنتی ایران تفاوت دارد.»
انتشار نخستین روزنامه
از آنجایی که در همه جای دنیا روزنامه مایه دگرگونی اجتماعی شده بود و برای آشناکردن مردم به اندیشه تازه و مسائل اجتماعی حیاتی به نظر میرسید، میرزاصالح شیرازی هم به این فکر افتاد زیرا او از فرنگ برگشته بود و چاپ و نشر را یاد گرفته بود و به قول خودش، «بنده را یقین این شد که رفتن به ایران جزم است، با خود اندیشه نمودم که بهجز تحصیل اگر توانم چیزی از این ولا به ایران برم که به کار دولت علیه آید شاید خوب باشد و مدتها بود که خیال بردن چاپ و صنعت باسمه در سر من افتاده بود، چند روزی بعد از آن به لندن رفته عالیجاه قولونل خان را دیده کیفیت را به او حالی کردم». و پس از آن بود که چاپ و نشر را در آنجا آموخت و به ایران آمد و مقدمات چاپ و نشر نخستین نشریه ادواری چاپی ایران را فراهم کرد.
البته در ابتدای عصر قاجار، تا چندی به روزنامههای خارجی «کاغذ اخبار» یا «گازت» میگفتند و به همین دلیل هم میرزاصالح روزنامه خود را «کاغذ اخبار» مینامید و آن را در چاپخانه میرزا اسدالله تبریزی چاپ میکرد. اکثر محققان تاریخ مطبوعات ایران، اخبار وقایع شهر محرمالحرام را که در دوشنبه ۲۵ محرمالحرام ۱۲۵۳ قمری برابر با اول ماه مه ۱۸۳۷ میلادی منتشر شده است، نخستین شماره روزنامه میرزاصالح میدانند.
گوئل کهن در کتابی تحت عنوان «شکلگیری تحول در ایران و نقش میرزاصالح» مینویسد میرزا «برای ایجاد یک نظام نوین ارتباطی بین دولت و ملّت (بهزعم خود) دانش فراگرفته در غرب در زمینه روزنامهنگاری و چاپ را به خدمت جامعه و کشور میآورد... . انتشار روزنامه در ایران که خود گامی بسیار مثبت و یکی از مظاهر تمدن غرب به شمار میآمد، بهواسطه شرایط تاریخی موجود و حکومت مطلقه، نمیتوانست جز از طریق دولتی و به زبان سادهتر، جز در چارچوب مصالح و خواستههای رژیم حاکم شکل گیرد اما در واقع، اولین ثمره تلاشهای پیگیر میرزاصالح برای ترویج افکار آزادیخواهانه، انتشار نخستین روزنامه فارسی در ایران بود. این روزنامه را باید یکی از اساسیترین پایههای فرهنگ و تمدن جدید در ایران دانست»؛ اتفاقی که سرآغازی جدید در ایران بود چراکه بعد از آن، روزنامهها توانستد نقش مهمی در آگاهی و آزادیخواهی مردم ایفا کنند. میرزاصالح از دیدن عقبافتادگی و فقر و مسکنت ملّت و خودکامگی و ستمگری حکام به هیجان آمده بود و همراه با دیگر روشنفکران، صدای آزادیخواهی را سر داد و واژهها و ترکیبات نوینی مانند حکومت ملّی، حکومت پارلمانی، آزادی و امنیت اجتماعی، قضاوت و قانون و... را به گوش مردم ستمکش و بیخبر از همهجای ایران فروخواند.
کاغذ اخبار
روزنامه کاغذ اخبار در دو برگ بزرگ با چاپ سنگی منتشر شد. این شماره در دو ورق بود که یک روی آن سفید و بر سرلوحه آن نشان دولتی نقش شده و در پایین آن «اخبار و وقایع شهر محرم الحرام ١٢٥٣ که در دارالخلافه طهران است انطباع یافته» قید شده بود. صفحه اول اخبار ممالک شرقیه را که شامل اخبار دارالخلافه طهران بود درج میکرد و صفحه دوم اخبار ممالک غربیه را که خبرهایی از کشورهای ایتالیا، ینگه دنیا (آمریکا)، انگلند (انگلیس)، ترکیه و... در آن نگاشته شده بود.
متاسفانه اطلاع چندان دقیقی از تیراژ، تاریخ دقیق انتشار یکمین و آخرین شماره، محتوای مطالب و دیگر ویژگیهای آن در دست نبود تا آنکه دو تن از محققان ایرانی موفق شدند دو شماره این روزنامه را در موزه بریتانیا به دست آورند. حمید مولانا در ۱۰ مرداد ۱۳۴۷ عکسهایی از آنها را در روزنامه کیهان منتشر کرد و علی مشیری نیز در سال ۱۳۴۵ در اینباره مطالبی نوشت. تنها نسخه موجود از روزنامه کاغذ اخبار، در موزه بریتانیا نگهداری میشود.
نظر شما